ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 19
بازدید هفته : 45
بازدید ماه : 64
بازدید کل : 72957
تعداد مطالب : 243
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1


روز و شب حسین

یا رب الحسین بحق الحسین

روزی به تاریکی شب

شبی در تاریکی عالم

روزی که بود ظلم از ظالمان به روشنایی

شبی در انتهای ظلم به غریبان

روزی که ندید و نخواهد دید تاریخ

شبی در وسعت تاریخ دیده شد باریک

روزی که سر بریدن نور پیامبر انوار

شبی در نور بود از تنور خولی به انوار

روزی که بریدن گلوی شش ماهه شیرخوار

شبی در تلف شدن دو طفل در زیر بته خار

روزی که گرز بر فرق قمر زدن حرامیان حرامزاده

شبی در آتش کین سوخت خیمه گه یتمان

روزی که خضاب کردن موی ریش پیر و جوان را با خونش

شبی در مقتل نیست پیدا سری بر جسم نازنیش

روزی که دشتی بود جولانگاه گرگان نیزه به دست

شبی در خون غلطیتده اجساد پاک بر دشت

روزی که داماد سر دهد در جنگ ظاهر بینان

شبی در پی ندارد نوعروس شوی رستم پیکر وفاداران

روزی که غریبانه می رود زیر تیغ اشقیا قاسم

شبی در غربت مادر می کند ضجه بر جوان ناکام

روزی که اسب جانان برگردد بی صاحب ترک

شبی در بیابان هستند سرگردان دو کودک

.... روزی که شد در عالم یگانه

..... شبی در بی همتایی فسانه

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
انسان حیوان

یا قدیم الاحسان به حق الحسین

دیدیم که انسان آدم نشده

چقدر می تواند حیوان باشد

چقدر می تواند از درندگان درنده تر گردد

چقدر در هر صفت انسان بالا و پائین جاری است

از  اعلی علیین تا اسفل السافلین

.... پس چگونه باشد که در دشت کربلا همه اینطرف چنین اهل اسفل گردیده و طرف دیگر در اعلی مقرر

چون انسان را از ترکیب حیوان و روح بیآفریدن پس تمام صفات حیوانی و ربانی در او قرار گرفت و جنگ بین آنها و هر انسانی در پرورش هر صفت کوشید به آن رسید و او را در همان جایگاه قرار داد.

پس وقتی انسانی به آن رذالت می رسد که گلوی طفلی شیر خوار را می درد نباید تعجب نمود چون این صفت در او بوده و باید متعجب شد که چگونه او چنین در حیوانیت خود کوشیده و آنرا پرورش داده است!

اگر انسانی نامه دعوت به امام خود می نویست و بعد شمشیر بروی او می کشد نباید تعجب کرد که این خصلت در او بوده و باید متعجب شد که در کدام مکتب او چنین این خصلت را در خود پرورانده است!

...... در دشت کربلا تمام صفات رذیله انسان با تمام صفات الهی انسان می جنگد تقابل کامل خوب و بد- خیر و شر - عقل و هوس - آدم و حیوان !

تاریخ نشان داده که اگر انسان را رها کنیم یک حیوان خواهد شد.

قوم لوط در آن همه نعمت بجای شکرگزاری روی به پست ترین عمل آورده حتی از پیامبرشان هم درخواست تحویل جوانان مهمانش می کنند. .... و گرفتار خشم خداوند قرار می گیرند.

قوم ثمود در محکمترین خانه ها می زیستند و مزارع و باغات بیشمار مثمر داشتند اما از صالح احراز کرده و بت پرست و اسراف و فساد را سر مشق خود کردند. .... و تقاضای معجزه نمودند و .... سپس ناقه معجزه را نحر کردند و چنان نابود شدند که اثری ازشان باقی نماند

قوم نوح و هود هم چنین کردند و نابود شدند.

..... چنگیز هم چون گرگی خون آشام دست به قتل و جنایت زد برای جهان گشایی

.... هیتلر هم چنین کرد

و در جنگ جهانی اول میلیونها انسان بی گناه مورد مطامع یک مشت انسانهای پلشت گرگ صفت قرار گرفته و کشته شدند

و  همچنین در جنگ جهانی دوم همین مو طلایی های حقوق بشر مدعی میلیونها انسان بی گناه را نابود کردند و آمریکای جنایت کار با دو بمب اتمی به دستور رئیس جمهور پلیدی بنام ترومن دو شهر بزرگ ژاپن را خاکستر نمود...

اینها همه پرورش یافتن صفات حیوانی در انسان بود که آدم را به یک حیوان بدتر از حیوان تبدیل نموده.

کدام حیوانی هم زاد خود را دریده جز انسان؟!

این خط همچنان ادامه دارد

همانطور که صفات حیوانی پرورش می یابند برای آدم شدن هم به پرورش صفات الهی نیاز است

قرآن و انبیا برای نشان دادن راه این تربیت هستند

چگونه انسان رقیق القلب شود چگونه مهربان شود چگونه راه جود پیشه کند و سخاوتمند گردد

چگونه از ستم دوری جوید

چگونه باید بود

و چگونه نباید بود

.... اینها همه در کتاب خدا آمده و شرط آن گرفتن این پیام از پیامبران و اولیاست.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
دیدگاه

یا محبوب

یکی از پر بحث ترین مطالب سرنوشت نوشتن است چرا که وقتی یک بحث آغاز می شود طرفین می خواهند دیدگاه خود را به دیگری بفهمانند و حق بودن آن و مشکلترین جا همین نقطه آغاز است 

پیش از پی نوشت این بیان چرایی مطلب را روشن نمائیم

وقتی کسی روی مطلبی اصرار دارد و آنرا درست می داند و در همین حال شخص دیگری آنرا باطل می پندارد باید در چه چیز شک داشت

بنظر حقیر اینجا بازه دید و نظر افراد است که نمی توانند نظر مقابل را مورد مداقه قرار دهد یعنی وقتی جهت دید فرق کند آن وقت نظر هم فرق می کند شما وقتی از بالا به یک دیوار نگاه می کنید نمی توانید عمق یا ارتفاع آنرا درست بیان کنید اما در مورد کلفتی آن نظر درستی خواهی داشت اما اگر در همین زمان فردی از کنار به دیوار نگاه کند در مورد ارتفاع آن نظر درستی تری می دهد تا کلفتی آن این مثالها فقط جهت تقریب ذهن هستند و شرط آن این است که فرد در مورد این دیوار تجربه زیادی نداشته باشد.

حالا این نوع نظر دهی را در امور دیگر نیز تامین دهید خواهید فهمید که چرا دیدگاه های مختلف وجود دارد و گاهی هم مخالف هم هستند

حالا اگر یک عامل دیگر نیز به آن اضافه شود می تواند دقت را نیز تغییر دهد و تحلیلی دیگر را بدست دهد.

در دنیای واقعی و نظرات سیاسی گاها این اتفاق بسیار می افتد که فرد با اینکه دلایل قوی مقابل را می بیند ولی باز روی حرف خود می ایستد

البته گاهی افرادی هم هستند که فقط می خواهند مخالف باشند هرچند که خود به ناحق بودن کلام خویش آگاهی دارند.

سبک زندگی افراد نیز خود در این نوع دیدگاه موثر بوده و برعکس هم نظر فرد سبک زندگی اورا عوض می کند.

در ابتدای انقلاب اشرافی گری یکی از صفات ناپسند و نهی شده اسلام بود اما کمکم این رویه توسط یکسری افراد نو کیسه و نو به دوران رسیده یا به قدرت رسیده این رویه تغییر کرد و کار بجایی رسید که اگر اسراف نمی شد مورد شماتت قرار می گرفتند یعنی کمکم سبک زندگی انقلابی دگرگون شد و این قشر کعه متاسفانه در قدرت هم نفوذ زیادی پیدا کرده اند این نوع زندگی را رواج میدهند

چرا که این دیگاه در آنها شکل گرفته که فرد وقتی مهم است که بتواند چنین عملکردی داشته باشد بریز و بپاشش زیاد باشد

برای مثال حسن فریدون در سفر استانی به مشهد چون روی یک مارک خاصی از تشک باید کله مرگش بگذارد و در شهر مشهد آن مارک پیدا نمی شود یک هواپیمای اختصای آنرا از تهران برایش می برد

حالا این را مقایسه کنید با زندگی شهید رجایی بعنوان رئیس جمهور در دفتر کارش روی همان زمین می خوابد چون وقت رفت و آمد ندارد در زمان وزیر آموزش و پرورش در خوابگاه دانشجویی یا دانش آموزی استراحت می کند با دانش آموزان یا دانشجویان آن مراکز.

البته به گفته خودش او توان خرید فلان یخچال را دارد ولی چون می خواهد زندگی متوسط داشته یا پائین تر از معمول مردم داشته باشد در خانه یخچال معمولی و در زیر کرسی زندگی ادامه می دهد خانه اش کوچک است اما رئیس جمهوری داریم که در کاخ زندگی می کند با متراژ بسیار بالا و در آخر هم در استخر فرح که مخصوص او بوده و کس دیگری نباید از آن استفاده کند غرق می شود

هر دو اینها توسط مردم این کشور رئیس جمهور شده اند اما سبک زندگی و دیگاه آنها به کشور و سمت و مقام اینقدر تفاوت دارد

حالا در بین مردم هم این دو فرد طرفداران پروپاقرصی دارند چرا که دیدگاه مردم هم با هم فرق دارد

اما اگر نوع زندگی این افراد برای مردم قبل از رای مشخص می شد و سبک زندگی دومی را اکثر مردم نمی پسندید چون مثل خودشان نیست و درد آنها را درک نمی کند رای نمی آورد پس چه و چی می شود که رای می آورد اینجا پنهان بودن سبک زندگی و دیگاه افراد عامدا پنهان می ماند و به قولی با غفلت سازی رای جمع می کنند

در دیدگاه مردم باید پیدا و پنهان زندگی افراد بصورت شفاف بیان و آشکار شود تا معلوم شود که کدام پسند اکثریت خواهد بود

در دیدگاه مسئولین به پوشش زن با عنوان حجاب هم بیشتر کار سیاسی صورت گرفته و نظر نامزدهای مجلس و ریاست جمهوری و .... مخفی مانده به عمد تا هر دو گروه مخالف حجاب اسلامی و موافق آن به فرد مورد نظر رای دهند

این مخفی کاری به نوعی کار خراب کن است چرا که وقتی سیاست بازی در عقیده و آئین دینی معلوم نبود آنچه که نباید اتفاق بی افتد حاصل می شود امروز این ملغمه هرچند در سطوح مختلف اجرایی و.... کشور آشکار شده اما از همه تیل تر بحث پوشش اسلامی در جامعه است که به یک کلاف سر در گم تبدیل گردیده چون برخورد سیاست روزان به آن بجای عقیده فرصت طلبی به آن بوده است.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، حقوق، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
وسعت

یا واسع داد

در دنیایی که هر روز آن همانقدر تنگ می شود که وسیع می پنداریم چه دیدی از آن داریم

یک زمانی برای یک خبر گرفتن از شهر کناری باید چند روز را صرف کنی ولی امروز یک خبر از آن سر دنیا فقط چند ثانیه طول نمی کشد بدست مردم این سوی دنیا میآید و برعکس.

اما این سرعت و وسعت خبرها و اطلاعات و جابجا شدن آن بجای اینکه انسان را مطلع تر کند آنرا گیج و منگ کرده حتی در جایی او را غافل کرده و بدتر اینکه تعدادی را هم فهم برعکس داده.

بجای وسعت بخشی برای انسان او را در مضیقه و تنگنایی بنام صحت و زمان قرار داده یعنی یک سنت الهی را برای همه ثابت کرده اگر چیزی بدست آوردی بدان بجای آن یک چیز دیگر را از دست داده ای.

یک مصداق بیآورم که برای همه تجربه شده وقتی در روستا زندگی میکردیم هر خانه با دیگری فاصله بسیار داشت شاید کیلومتر اما همه همدیگر را می دیدیم احوال هم میگرفتیم و... اما حالا که در شهر زندگی میکنیم و با همسایه آپارتمانی خود فقط 5 متر فاصله داریم که بیشتر اوقات او را نمی شناسیم یا میشناسیم اما رابطه نداریم گاهی رابطه داریم اما هفته ها می گذرد ولی همدیگر را نمی بینیم!

واقعا این تنگای در وسعت نیست همانقدر تنگ شده ایم که وسیع شده ایم.

.....

می گویند کهکشان در حال وسعت یافتن است یعنی هر لحظه در حال گسترش است.

راستی آنطرف این وسعت می دانید چیست؟

بله سیاه چاله یعنی همه چیز آنجا دارد در یک نقطه فرو میرود.

این یعنی یک سنت الهی که همه چیز همین طور است

هر چیز پیدا کنی یک چیز دیگر از دست می دهی.

یک جایی وسعت یافته ای و متاسفانه کمی آنطرف تر آن بسیار تنگ آمده!

شاید بهتر است یک اصل را یاد بگیریم آنوقت شاکر در امور خواهیم بود وقتی یک سختی و تنگنا برای انسان پیش می آید آنطرف این تنگنا و سختی و مشکل یک آسانی و راحتی و وسعت است پس بهترین کار برای انسان در این مشکلات صبر است.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
ترقه

یا الرحم الراحمین

هنوز اول راه باید دید باشیم

می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست

و ما می دانیم که بعضی بسیار ترقه زده اند

و گاهی یا بیشتر از گاهی انفجار در کرده اند

اما ظریفیت و توانایی آنقدر بالاست که با یک همت

و یک کار جهادی همه ی خرابی ها قابل آبادی است

فقط باید بخواهیم

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تکه

یا عظیم

در تعجب کار بی تا کرده اند

رمز امروز را باز کرده اند

فردا را چاپ کرده اند

خطی که نگارش داده اند

شاید شیدا دیده اند

من و مار گزیده دیده اند

امروز را تاب آورده اند

دیر یا زود بوده اند

کم و زیاد کرده اند

پدرها را زندان کرده اند

مادرها را برده اند

تکه ها کرده اند

وقت را

جا را

آسمان و زمین

همه را تکه تکه کرده اند

اینها از کجا بحران دیده اند

شاهی و پادشاهی کرده اند

امیران بی لیاقت

وصله های ناجور دنیا

شرم را پاره کرده اند

از عربیت مانده اند

زبان خود را فراموش کرده اند

مرگ بهترین لعنت برای آنها

سود آنرا فریاد کرده اند

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
گاه

بنام جلال کریم

نمی شود دید و نگفت

گاهی دیدن ندارد

و گاهی هم گفتن ندارد

آخر در این وانفسای دیدار

چه باید کرد

ندید!؟

یا نگفت!؟؟

.... شاید گاه گفتن هم برسد

الان که سخت است

درود به آنان که توانایی گفتن دارند

درود به آنان با اینهمه شهامت و شجاعت

آنان که برای این نهی و این امر

سر دادن

.... جان دادن

با لبان تشنه پاک بازان همراهی و همپاهی شدند

برای برپایی معروف

و نابودی منکر

.... تا ابد برآنان سلام

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
رقت

یاحی

کمی متفاوت

قدمی به جلو

شاید در دور دستها کمی زود

و جلو تر از دیر شدن

ملکولی در دست باشد

که از هر اتم آن دنیایی پر از خورشید

هر چه که پیش رفتیم

رفتارمان سنگین تر شد

یعنی من عافیت طلب تر هستم

من ریسکم کمتر شده است

آخر حق با سنگینی است

سبکی رفتن دارد

ولی کجا سر در آوردن نه!

شاید نتیجه آن رقت ، رقت بار باشد

همین کافی است.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
ذلت نه!

بنام یار

آدم امام حسین علیه السلام را داشته باشد و راهش را ببیند آنوقت برود با دشمن دست بدهد و به وعهده او دل خوش کند.

آیا این مفهوم و معنی خون بر شمشیر پیروز است.

وقتی از عمل امام مفهوم مذاکره بفهمی نتیجه اش ذلت پذیری است.

حالا باید دست از پا درازتر به توجیه دشمن بپردازی.

وای به این همه کج فهمی! و نهفمی!!

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
فردا

يا رحيم

چقدر بي خبرم از فردا

فردايي که ندانم چراست

و چگونه است

امروز را چه کنم

ندانم

چقدر من بي خبرم

از فردا

و فرداها

من اين بي خبري را با هزاران خبر عوض نکنم

داني چرا؟

بي خبري نوعي ديوانگي است

من مجنون چرا نباشم

خندان

حالا فردا را برايم تفسير کن

:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
باز محرم

****يا حق****

 بازهم اين روزها حال و هواي شهرمون، حال و هواي محرم را پيدا کرد. بازهم بيرق "يا حسين" بر سر در خانه ها، مغازه ها، حسينيه ها و مساجد برافراشته شد و لباس هاي مشکي زينت بخش عاشقان و عزاداران حسيني و ...

اين روزها که کمي نياز به دوباره ديدن داريم

ديدن لبخندهاي دشمن

و کينه نهان او

اين که بايد ديد دشمن هنوز هم همان دشمن است که اگر فرصت کند چيزي را از ما باقي نخواهد گذاشت.

دشمن، دشمن است چه اخم کند و چه تبسم!

من را بگو که چرا دوباره فريب لبخند او را مي خورم.

چرا؟

کم مي آورم؟!

من مقصرم

حسين مرا درمان کن

برايم بفهمان که خون بر شمشير پيروز است.

مگر تمام هستي خود را ندادي که من اين را بفهم ام

چرا هنوز من درک نمي کنم؟!

چرا...........؟

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
حسين عليه‌السلام

يا عطشان

با تسليت ايام سوگواري اباعبدالله‌الحسين عليه‌السلام

السلام عليک يا ابا عبدالله وعلي الارواح التي حلت بفنائک عليک مني جميعا سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتکم
السلام علي الحسين
وعلي علي بن الحسين
وعلي اولاد الحسين
وعلي اصحاب الحسين

 ولادت

 در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومين فرزند برومند حضرت على وفاطمه , که درود خدا بر ايشان باد, در خانه وحى و ولايت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پيامبر گرامى اسلام (ص ) رسيد, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما را فرمود تا کودک را بياورد.اسما او را در پارچه اى سپيد پيچيد و خدمت رسول اکرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.
به روزهاى اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش , امين وحى الهى , جبرئيل  فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, اين نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبير)  که به عربى (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار.

چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن که تو خاتم پيغمبران هستى .و به اين ترتيب نام پرعظمت حسين از جانب پروردگار, براى دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.

حسين (ع ) و پيامبر (ص )

 از ولادت حسين بن على (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد(دهم هجري)اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى که پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز ميداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مي گويد: ديدم که رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى که نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد.
ابوهريره که از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال اعتراف مي‌کند که : رسول اکرم را ديدم که حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى ما مي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود هر کس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است. عاليترين, صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملکوتى بين پيامبر و حسين را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند که فرمود: حسين از من و من ازحسينم .

حسين (ع ) با پدر

 شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زيست . پدرى که جز به انصاف حکم نکرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانيد , جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدرى که در زمان حکومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند...
در تمام اين مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي کرد, و در چند سالى که حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامى , مانند يک سرباز فداکار، همچون برادر بزرگوارش مي کوشيد, و در جنگهاى جمل , صفين و نهروان شرکت داشت.
به اين ترتيب , از پدرش اميرالمؤمنين(ع ) و دين خدا حمايت کرد و حتى گاهى در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي کرد. در زمان حکومت عمر, امام حسين (ع ) وارد مسجد شد, خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن ميگفت. بي درنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: از منبرپدرم فرود آى ....

امام حسين (ع ) با برادر

پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرا دارند. امام حسين (ع ) که دست پرورد وحى محمدى و ولايت علوى بود, همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاويه صلح کند و آن همه ناراحتي ها را تحمل نمايد, امام حسين (ع ) شريک رنج هاى برادر بود و چون ميدانست که اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين است , هرگز اعتراض به برادر نداشت .

امام حسين (ع ) در زمان معاويه

 چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود, به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد که معاويه با اتکا به قدرت اسلام , بر اريکه حکومت اسلام به ناحق تکيه زده , سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامى و قوانين خداوند است و از اين حکومت پوشالى مخرب به سختى رنج مي برد, ولى نمي توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم کند تا او را از جايگاه حکومت اسلامى پايين بکشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعى مشابه او داشت.
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشکار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد, پيش از هر جنبش و حرکت مفيدى به قتلش مي رسانند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پيشه ساخت که اگر بر مي خاست , پيش از اقدام به دسيسه کشته مي شد, از اين کشته شدن هيچ نتيجه اى گرفته نمي شد. بنابراين تا معاويه زنده بود, چون برادر زيست و علم مخالفت هاى بزرگ نيفراخت , جز آن که گاهى محيط و حرکات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم رابه آينده نزديک اميدوار مي ساخت که اقدام مؤثرى خواهد نمود.
در تمام طول مدتى که معاويه از مردم براى ولايتعهدى يزيد, بيعت مي گرفت , حسين به شدت با اومخالفت کرد, و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و وليعهدى او را نپذيرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاويه گفت و يا نامه اى کوبنده براى او نوشت . معاويه هم در بيعت گرفتن براى يزيد, به او اصرارى نکرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...

قيام حسينى

يزيد پس از معاويه بر تخت حکومت اسلامى تکيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند و براى اين که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت کند, مصمم شد براى نامداران و شخصيتهاى اسلامى پيامى بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور, نامه اى به حاکم مدينه نوشت و در آن يادآور شد که براى من از حسين (ع )بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان .
حاکم اين خبر را به امام حسين (ع )رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود: انا لله و انا اليه راجعون و على الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد. آن گاه که افرادى چون يزيد, (شرابخوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاک که حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمي کند) بر مسند حکومت اسلامى بنشيند, بايد فاتحه اسلام را خواند.(زيرا اين گونه زمامدارها با نيروى اسلام و به نام اسلام , اسلام را از بين ميبرند.)
امام حسين (ع ) مي دانست اينک که حکومت يزيد را به رسميت نشناخته است , اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانندش, لذا به امر پروردگار, شبانه و مخفى از مدينه به سوى مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه , همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد, در بين مردم مکه و مدينه انتشار يافت , و اين خبر تا به کوفه هم رسيد. کوفيان ازامام حسين (ع ) که در مکه به سر مي برد دعوت کردند تا به سوى آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل , پسر عموى خويش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفى را از نزديک ببيند و برايش بنويسد. مسلم به کوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اى روبرو شد, هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت کردند, و مسلم هم نامه اى به امام حسين (ع ) نگاشت و حرکت فورى امام (ع ) را لازم گزارش داد.
هر چند امام حسين (ع ) کوفيان را به خوبى مي شناخت , و بي وفايى و بي دينيشان را در زمان حکومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد کرد, و ليکن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصميم گرفت که به سوى کوفه حرکت کند.با اين حال تا هشتم ذيحجه , يعنى روزى که همه مردم مکه عازم رفتن به منى بودند و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مکه برساند, آن حضرت در مکه ماند و در چنين روزى با اهل بيت و ياران خود, از مکه به طرف عراق خارج شد و با اين کار هم به وظيفه خويش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پيغمبر امت , يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نکرده ,بلکه عليه او قيام کرده است .
يزيد که حرکت مسلم را به سوى کوفه دريافته و از بيعت کوفيان با او آگاه شده بود, ابن زياد را (که از پليدترين ياران يزيد و از کثيفترين طرفداران حکومت بنى اميه بود) به کوفه فرستاد.ابن زياد از ضعف ايمان و دورويى و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهديد وارعاب , آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت , و مسلم به تنهايى با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت , و پس از جنگى دلاورانه و شگفت , با شجاعت شهيد شد.(سلام خدا بر او باد).و ابن زياد جامعه دورو و خيانتکار و بي ايمان کوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت , و کار به جايى رسيد که عده اى از همان کسانى که براى امام (ع ) دعوتنامه نوشته بودند, سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.
امام حسين (ع ) از همان شبى که از مدينه بيرون آمد, و در تمام مدتى که در مکه اقامت گزيد, و در طول راه مکه به کربلا, تا هنگام شهادت , گاهى به اشاره , گاهى به صراحت , اعلان ميداشت که : مقصود من از حرکت , رسوا ساختن حکومت ضد اسلامى يزيد وبرپاداشتن امر به معروف و نهى از منکر و ايستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است وجز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدى هدفى ندارم . و اين مأموريتى بود که خداوند به او واگذار نموده بود, حتى اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيرى خانواده اش اتمام پذيرد.
رسول گرامى (ص ) و اميرمؤمنان (ع ) و حسن بن على (ع ) پيشوايان پيشين اسلام , شهادت امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند. حتى در هنگام ولادت امام حسين (ع ),رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود. و خود امام حسين (ع ) به علم امامت ميدانست که آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد, ولى او کسى نبود که در برابر دستور آسمانى و فرمان خدا براى جان خود ارزشى قائل باشد, يا از اسارت خانواده اش واهمه اى به دل راه دهد. او آن کس بود که بلا را و شهادت را سعادت مي‌پنداشت . (سلام ابدى خدا بر او باد) .
خبر شهادت حسين (ع ) در کربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته , از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن على (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدين سان حرکت امام حسين (ع ) با آن درگيري ها و ناراحتي ها احتمال کشته شدنش را در اذهان عامه تشديد کرد. به ويژه که خود در طول راه مي فرمود: من کان باذلا فينا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فليرحل معنا. هر کس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد,همراه ما بيايد. و لذا در بعضى از دوستان اين توهم پيش آمد که حضرتش را از اين سفر منصرف سازند، غافل از اين که فرزند على بن ابى طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر, و از ديگران به وظيفه خويش آگاه تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده، دست نخواهد کشيد.
بارى امام حسين (ع ) با همه اين افکار و نظريه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد, و کوچکترين خللى در تصميمش راه نيافت .سرانجام  رفت , و شهادت را دريافت . نه خود تنها, بلکه با اصحاب و فرزندان که هر يک ستاره اى درخشان در افق اسلام بودند, رفتند و کشته شدند, و خون هايشان شن هاى گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقيمانده بسترهاى گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نيست , و اساسا اسلام از بنى اميه و بنى اميه از اسلام جداست .
راستى هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند, و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوت راني هاى او و عمالش را مي شنيدند, چقدر از اسلام متنفر مي شدند, زيرا اسلامى که خليفه پيغمبرش يزيد باشد, به راستى نيز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت رابه گوش مردم برسانند.و شنيديم و خوانديم که در شهرها, در بازارها, در مسجدها, در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نکبت بار يزيد, همواره و همه جا دهان گشودند وفرياد زدند, و پرده زيباى فريب را از چهره زشت و جنايتکار جيره خواران بنى اميه برداشتند و ثابت کردند که يزيد سگباز وشرابخوار است , هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريکه اى که او بر آن تکيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسينى را تکميل کرد, طوفانى در جانها برانگيختند, چنان که نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستى و رذالت و دنائت گرديد و همه آرزوهاى طلايى و شيطانيش چون نقش بر آب گشت .
نگرشى ژرف ميخواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت . از همان اوان شهادتش تا کنون , دوستان و شيعيانش , و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند, همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را, سالروز قيام و شهادتش را با سياهپوشى و عزادارى محترم مي شمارند, و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز ميدارند. پيشوايان معصوم ما, همواره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنايتى خاص داشتند. غير از اين که خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند, در فضيلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار, گفتارهاى متعددى ايراد فرموده اند.
ابوعماره گويد: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم , فرمود اشعارى درسوگوارى حسين براى ما بخوان . وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گريه حضرت برخاست , من مي خواندم و آن عزيز مي گريست , چندان که صداى گريه از خانه برخاست . بعد از آن که اشعار را تمام کردم , امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام حسين (ع ) مطالبى بيان فرمود.
نيز از آن جناب است که فرمود: گريستن و بي تابى کردن در هيچ مصيبتى شايسته نيست مگر در مصيبت حسين بن على , که ثواب و جزايى گرانمايه دارد.

امام باقرالعلوم (ع ) به محمد بن مسلم که يکى از اصحاب بزرگ او است فرمود: به شيعيان ما بگوييد که به زيارت مرقد حسين بروند, زيرا بر هر شخص باايمانى که به امامت ما معترف است , زيارت قبر اباعبدالله لازم ميباشد.
امام صادق (ع ) مي فرمايد:

ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يکون من الاعمال . همانا زيارت حسين (ع) از هر عمل پسنديده اى ارزش و فضيلتش بيشتر است . زيرا که اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است که به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويى روح را به سوى ملکوت خوبي ها و پاکدامني ها و فداکاري ها پرواز مي دهد. هر چند عزادارى و گريه بر مصايب حسين بن على (ع ), و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشکوه و حماسه ساز کربلايش ارزش و معيارى والا دارد, لکن بايد دانست که نبايد تنها به اين زيارت ها و گريه ها و غم گساريها اکتفا کرد, بلکه همه اين تظاهرات , فلسفه ديندارى , فداکارى و حمايت از قوانين آسمانى را به ما گوشزد مي‌نمايد, و هدف هم جز اين نيست , و نياز بزرگ ما از درگاه حسينى آموختن انسانيت و خالى بودن دل از هر چه غير از خداست ميباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم , هدف مقدس حسينى به فراموشى مي گرايد.

اميد که ما در ظاهر نمانيم

هر چند که تظاهر خود در اين راه قدمي بزرگ است.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن 22

يا مشهود

قيامت بي حسين غوغا ندارد
شفاعت بي حسين معنا ندارد
حسيني باش، در محشر نگويند
چرا پرونده ات امضاء ندارد
****
منزلگه عشاق دل آگاه حسين است
بيراهه نرو، ساده ترين راه حسين است

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، قصه و قاصدك، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
غروب عاشورا

یا ثارالله

قسمتی را جستجو نتوان کرد

راهی را طی نتوان کرد

بحری را غوطه‌ور نتوان شد
یا حسین
آسمانی را تعریف نتوان کرد

کوهی را فتح نتوان نمود

اینجا حیاتی دیگر پیداست

اینجا راهی بس دشوار

گداری بس پر شیب

شیری ژیان در کمین

پروازی بسوی روشنایی

در پی آب حیاتی

یا در حیات دوباره آب

تشنگی همه را گلو فشرده

طفل شش ماهه عطشان را

کس نتواند بال زدن دید

آیا می‌شود دهان چسبیده از خشکی را....

بل نامردمان را

حرمله و تیر سه شعبه را

آه از نامردمی‌ها

آه از بی‌حیایی‌ها

آه از نامرادی‌ها

آه از این همه نامردی

خیانت و خباثت

هوس بازی و ترس

دو رنگی و چند رنگی

بی‌فایی و فلاکت

رنگی است تیره و همه‌گیر

برایم تعریف کن از زیبایی

از روبروی حق و باطل

از پیروزی و شکست

از ماندن و رفتن

از عاقبت و فرجام

زشتی و زیبایی

رهی است دور

پیداست از آنجا روشنایی

تاریکی را نکاو

مدار را نگاه کن

حقیقت پیداست

چون روز

اگر پیدا نبود که حر بر نمی‌گشت

چشمانت را بسته‌ای

راه پیداست

روشنایی افق را در نوردیده

چشمانت را باز کن خواهی دید.

حبیب و زهیر

ادهم و بشر

جابر و جناده

جندب و جوین

حجاج و حلاس

زاهر و زهیر

سوار و شبیب

سعید و  بریر

عائد و عامر

عبدالله و عبیدالله

عبدالرحمان و عمار

قاسم و قاسط

کردوس و کنانه

مسلم و مسعود

نصر و نعمان

عمرو و نافع

سلمان و حجاج

یزید و حنظله

عابس و شوذب

عبدالرحمان و وهب

زیاد و عقبه

یحیی و منجح

..... و .....

هفتاد و دو یار از سحر گذشتن و به صبح رسیدن

و برایشان می‌خوانیم

السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، قصه و قاصدك، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
حسينيان

یا ثارالله

قسمتی را جستجو نتوان کرد

راهی را طی نتوان کرد

بحری را غوطه‌ور نتوان شد
یا حسین
آسمانی را تعریف نتوان کرد

کوهی را فتح نتوان نمود

اینجا حیاتی دیگر پیداست

اینجا راهی بس دشوار

گداری بس پر شیب

شیری ژیان در کمین

پروازی بسوی روشنایی

در پی آب حیاتی

یا در حیات دوباره آب

تشنگی همه را گلو فشرده

طفل شش ماهه عطشان را

کس نتواند بال زدن دید

آیا می‌شود دهان چسبیده از خشکی را....

بل نامردمان را

حرمله و تیر سه شعبه را

آه از نامردمی‌ها

آه از بی‌حیایی‌ها

آه از نامرادی‌ها

آه از این همه نامردی

خیانت و خباثت

هوس بازی و ترس

دو رنگی و چند رنگی

بی‌فایی و فلاکت

رنگی است تیره و همه‌گیر

برایم تعریف کن از زیبایی

از روبروی حق و باطل

از پیروزی و شکست

از ماندن و رفتن

از عاقبت و فرجام

زشتی و زیبایی

رهی است دور

پیداست از آنجا روشنایی

تاریکی را نکاو

مدار را نگاه کن

حقیقت پیداست

چون روز

اگر پیدا نبود که حر بر نمی‌گشت

چشمانت را بسته‌ای

راه پیداست

روشنایی افق را در نوردیده

چشمانت را باز کن خواهی دید.

حبیب و زهیر

ادهم و بشر

جابر و جناده

جندب و جوین

حجاج و حلاس

زاهر و زهیر

سوار و شبیب

سعید و  بریر

عائد و عامر

عبدالله و عبیدالله

عبدالرحمان و عمار

قاسم و قاسط

کردوس و کنانه

مسلم و مسعود

نصر و نعمان

عمرو و نافع

سلمان و حجاج

یزید و حنظله

عابس و شوذب

عبدالرحمان و وهب

زیاد و عقبه

یحیی و منجح

..... و .....

هفتاد و دو یار از سحر گذشتن و به صبح رسیدن

و برایشان می‌خوانیم

السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
زيارت ناحيه

یا مشهود

قسمتی از مفاهیم زیارت ناحیه  مقدسه

سلام بر کسی که؛ دعا متسجاب است در زیر گنبد حرمش.

سلام بر کسی که؛ قرار داد خداوند شفاء را در خاک شریفش.

سلام بر کسی که؛ امامان از نسل اویند.

سلام بر کسی که؛ پسر خاتم الانبیا.

سلام بر کسی که؛ نسل او  همه از پاکان هستند.

سلام بر کسی که؛ پیشوای دین است.

سلام بر کسی که؛ ساکن کربلاست.

سلام بر کسی که؛ ظالمانه خونش ریخته شد.

سلام بر کسی که؛ با خون زخم‌هایش غسل داده شد.

سلام بر کسی که؛ گریبانهایش چاک خورده.

سلام بر کسی که؛ لب‌هایش از عطش خشکیده.

سلام بر کسی که؛ فرشتگان آسمان بر او گریه کردند.

سلام بر کسی که؛ بدنش به خون آغشته شد.

سلام بر کسی که؛ حرمت خیمه‌هایش شکسته شد.

سلام بر کسی که؛ جان‌ش رنج‌ها دیده.

سلام بر کسی که؛ روح‌ش ربوده شده.

سلام بر کسی که؛ شکسته شد پیمانش.

سلام بر کسی که؛ شکسته شد حرمتش.

سلام بر کسی که؛ فرزند شیرخوارش با تیر سه شعبه شهید شد.

سلام بر کسی که؛ بدنهایی برایش شهید شدند که لباسهایشان به غارت رفت.

سلام بر کسی که؛ سرهایشان بالای نیزه رفت.

سلام بر کسی که؛ زنان خیام حرمش به بیرون شتافتند.

سلام بر کسی که؛ خونش ریخته شد. 

سلام بر کسی که؛ اعضاءاش تکه تکه شد.

سلام بر کسی که؛ سه شبانه روز بدن پاکش در آفتاب افتاد.

سلام بر کسی که؛ شهید شد تا اسلام بماند.

سلام بر کسی که؛ نماند که ذلیل گردد.

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
محرم و حسينيان

یا ثارالله

ایام عزای حسینی است و دلها این روزها رازهایی دارند که در دیگر ایام پیدا نمی‌شود

اگر هم یافت شود اینقدر عمومیت ندارد، عالم در این روزها چهره دیگر دارد شور و شعور حکایات‌ها دارد.

مهر دل است و مهر به تسبیحی دارد که عشق را فاتح است و فتح را در قاب دارد

قابی است که همچون مصحفی زشت و زیبا را به نمایش گذاشته آنهم از نوع کاملش.

اینجا تکمیل همه خوبی‌هاست و بدی‌ها

شر و خیر در گریبان هم است و صحنه‌ای است به تمامیت

احساس در اوج است و عقل هم در اوج

شرم و حیا همه را فرا گرفته و بی حیایی و چشم دریدگی آن همه را

و راهی است بسی نزدیک و بسیار دور ، زود و دیر در هم آمیخته تابلو‌ایست بس زیبا

گروهی چقدر نزدیک هستند به یار و گروهی چقدر دور هستند از یار

دسته‌ای که در یک آن لحظه می‌روند در بهشت

و گروهی که تا ابد هم نمی‌توانند این راه را طی کنندحسین یا ثارالله

فوجی راهی را یافته‌اند برای راهی و فوجی دیگر هرگز نخواهند یافت.

درسی برای همیشه تاریخ

و تاریخ هست که همیشه تکرار می‌شود

و پند آموزانی که درک می‌کنند راه را و هدایت می‌خواهند از یار که این راه بدون هدایت او امکان پیمایش نیست.

هرچقدر در متن آن فرو روی کم است

سطحی که تا عماق وجود ادامه دارد

این چه شوری است

آیا جزء حسین کسی توانسته چنین نقشی را ایفا کند

و  آیا بجز ادامه دهنده‌های راه حسین علیه‌السلام و پیروان حسین و الهام  گیرندگان از حسین و راهروان راه او و قالب گیران از او کسی را سراغ دارید  که چنین سازد چنین شوری بیآراید

هرگز نخواهید یافت

پس با هم می‌خوانیم:

السلام علیک یا صریع الدمعة العبری ، السلام علیک یا مذیبَ الکبدِ الحری.....

السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح  التی حلت بفنائک علیک منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و  النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم

السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین

ای   حسین ، ای زاده زهرا سلام الله علیها ، ای سید و سرورجوانان بهشت ، ای  پور  مرتضی ، ای نور دیده و سبط پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، ای حجت  خدا  بر خلق ، ای بزرگ آمر به معروف و ناهی از منکر، ای کاروان سالار عشق و   ایثار ، ای احیاگر قرآن و اسلام ، ای رسواکننده ظالمان و جباران و خدا   ستیزان در طول تاریخ ، ای حسین ، ای سرو سرافراز آزادی و آزاد اندیشی ، ای   معلم آزادی ، ای راهنمای ایمان ، ای جرعه نوش جام یزدان ، ای حسین ای خون   یزدان  واژگان در چکامه شور وصفت تو و صبر تو نا توانند .ای حجت خدا ای حسین ، در دشت عرفات چه خوانده ای که سنگهای جبل الرحمه هنوز از گریه هایت نالانند.

براستی که باید مناجات  وعشق و ایثار و صمیمیت  را  از تو آموخت و عبودیت و بندگی را نیز از تو و خدا را باید از دعای عرفه ات  شناخت .

ای  حسین ، چه گفتی ، چه خواندی ، که هنوز لذت عرفانت در پهنه دشت  عرفات  محسوس است وعرفات از نام تو عرفان دارد و فضای آن از یاد تو عطر آگین  است .

ای  امام رحمت ای حجت خدا هرساله در ایران اسلامی عاشقانت در روز  عرفه با  قرائت دعای عرفه ات به یاد مصایب تو و یاران با وفایت اشک می ریزند  ، از  اعیاد قربان و غدیر مراسم سوگواریت در ماه محرم و قربانگاه یارانت در   عاشورا و کربلا راتدارک  می بینند  واز درگاه خداوند منان ظهور و حضورفرزند عزیزت حضرت امام مهدی عج  منتقم خونت و خون شهیدان را طلب می کنند.

اماما  ،   ایام ماه محرم که میشود شیعیانت در ایران اسلامی و دیگر بلاد اسلامی با  بر  پائی مراسم عزاداری می پردازند . اماما ایام سوگواری عاشورایت ،  شهادت یاران ، فرزندانت و برادربا وفایت حضرت ابوالفضل را به پیشگاه حضرت ولی عصر عج  و بهمه شیعیان و دوستارانت و به همه آزاد اندیشان تسلیت عرض می‌نمایم.
:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد